من هرگز بلد نبودم معشوقه ی خوبی باشم ، چون معشوقه های خوب مدام ناخن هایشان را سوهان میکشند و با لاک های رنگی تزئینشان میکنند ،حواسشان به پوست دستشان هست که مبادا زبر باشد و خشک ، من اما ناخن های یکی درمیان کوتاه و بلندم را هرگز سوهان نمیکشم ، حتی گاهی که یکیشان میشکند خودم را لوس نمیکنم و ناراحت نمیشوم ، اضافه هایش را با ناخن گیر میگیرم و بی تفاوت منتظر بلند شدنش می مانم!!
خب معشوقه ی خوب نبودن از همین چیزها شروع میشود دیگر ، از بلد نبودن خیلی کارهای دخترانه و ظریف !! مثلأ فکر کن بلد نباشی جوری خط چشم بکشی که به صورتت بیاید ، فقط محض تنوع یک خط کج بیندازی پشت چشمت و ریملت را جوری بزنی که مژه هایت بهم بچسبد و حوصله نداشته باشی جدایشان کنی !! مدام ماسک های جور واجور روی صورتت نگذاری و نگران ریزش مژه و ابروهایت نباشی !
اسم عطرهای مارک و برند های مختلف را بلد نباشی و عطر ساده ی قدیمی ات را بزنی و عین خیالت هم نباشد !!
راستی یک چیز مهمتر هم وجود دارد ، اینکه بلد نباشی غذایت را اضافه بیاوری و نصفه نیمه رهایش کنی ...!
منم نیستم که
طول میکشه تا یاد بگیریم چجوری عوض شدن رو...
من هم یک وقتی همین فکر را می کردم!
این موضوع که شما دیگر همچین فکری نمیکنید باعث خوشحالیه
شاید اگر کمی دیدگاه ها تغییر کنند این مشکلات هم درست شوند؛
آدم ها دنبال خود واقعی همدیگر باشند نه صرفا تظاهر...
سلااااااااااااااااااام
اتفاقا یه دخترک کلاسیک دوست داشتنی هستی که هیچوقت کهنه نمیشه
مثه ماه و خورشید
البته نه بخاطر خودم بگم
نوشتت حس خوبی داشت و من فقط این حسو نوشتم
ممنونم از این حس ساده و صمیمی
سلام.ممنون از نظرتون
خوشحالم که تونستم حس خوبی رو بهتون منتقل کنم
من هم معشوقه ی خوبی نبودم، چون که بلد نبودم ناز کنم، بلد نبودم یک در میان قهر کنم، بلد نبودم محبتم را دریغ کنم و او را تشنه ی محبتم نگه دارم ..
بعضی وقت ها باید گذشت از تمام سادگی ها و پاک بودن ها برای عشقی که بی آلایشی تو را نمیبیند...بعضی وقت ها بیش از اندازه خوب بودن لازم نیست